~~~~~~~

۰- علیکم السلام
۱- تا جایی که من یادمه رابین خواهری نداشته (و نخواهد داشت) که بخواد بهش گیر بده ! تــــــــازه رابین هود کجا جودی ابــــــــــــوت کجا، رابین هود بک مبارزه جنگلی   بی سواده  فقر  کجــــــــــــــــا     جودی ابـــــــــــوت شهری  دانشگاه رفته ی  مایه دار  کجـــــــــــــــــا .
رابین هود اصلا در حد این حرفا نیست که بخواد به جودی ابوت گیر بده .
۲- رجوع شود به نکته قبلی...! و اینکه خواهش - اون هم از نوع درد مندانش- در مرام مردان جنگل نیست !
۳- میگن حرف حساب جواب نداره ...!!! (هدفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ...! )
۴- یــــــــــــــــک بـــــــــــــــــــــــــــــار ؟؟؟ (کدوم قسمت رو نگرفتم؟؟؟ ) رجوع شود به نکته یه ۸ خودتون!
۵-  لطف کردید ، خیلی ممنون!!! قربون دستتون شما که دست به رفع ابهامتون خوبه ، لطف کنید در بقیه موارد هم رفع ابهام کنید ! چیز های مهمتری هم برای رفع ابهام هستند !
۶-- <<هیچ آدمی نمی تونه به چیزی یا کسی یا ... عادت نکنه>> بهتره که این کار رو بکنه ، یعنی به نفع خودشه که بتونه و اگر بخواد میتونه .!!! (بیشتر از ۹۰٪ ، اون نابینا ها هم اگر کر ولال باشند احتمالا وارد اون گروه کمتر از ۱۰٪ میشن !)
۷- وااااااااااااااااا ... مگه زندگی هم ارزش داره ؟؟؟ چه جالب ؟؟؟ نمیدونستم !!!  پس چرا بعضی ها ... ؟؟؟
( نوش دارو هیچ ارزشی نداره اگر بعد از مرگ سهراب باشه ...! سهراب دیگه مرده ...! )
۸- رابین هود برای کارهاش و افکارش و حرفاش فقط و فقط در برابر قلبش و خدای خودش مسئوله و نه در برابر یه عده ...! (اینکه بقیه  چه برداشتی میکنن ، یا اینکه چه فکری می کنند مشکل خودشونه !)
۹- جـــــــــــــداًْ ؟؟؟؟ چه جـــــــــــالب ؟؟؟ نمی دونستم یکی هست که دلیل کارهای یک نفر رو بهتر از خودش میدونه! (البته باید به این نکته توجه داشت که بعضی ها هستند که به تمامی حقایق و عوامل و علل ها آگاه هستند ، و حقیقت چیزی نیست جز اندیشه و بیان ایشان.)
 البته این آدم ها کمند (و هر کدام در ضمینه های مختلفی مهارت دارند) ، ولی به هر حال هستند.
۱۰-  به این بستگی داره که سال و ماه و روز رو چه طوری تعریف و تعبیر کنی !
۱۱- کاملا باهات موافقم ، شاید بعضی وقت ها اتفاقی بیوفته که باعث بشه خیلی چیز هات رو از دست بدی ولی همیشه این یادت میمونه که اگه میخوایی دو باره همه چی رو از دست ندی  باید چی کار بکنی (و چی کار نکنی) «و مهم ترین چیز اینه که از یه سوراخ دو بار گزیده نشی !!!» 
۱۲-بهتره که  تشنگی رو فراموش کنیم !!! (شاید این طوری راحت تر باشیم!)
۱۳-موافقم !!! دیگ به دیگ میگه روت سیاه ، تو که در نوع خودت آخــــــــــــــــــــــــــر خوش بینی هستی.
۱۴- پس معلومه چیزی یادت نیست ...! چون همیشه هر دو به هم کمک می کردند و کمتر و بیشتر هم نداشت . در ضمن حرف هر دو تا شون برای هم مهم بود ، نه اینکه فقط حرف جان کوچولو برای رابین هود !
۱۵- موافقم ...!
۱۶- جــــــــــــــدا ؟؟؟ میشه بگی منظورم چی بوده ؟؟؟
 فک میکنم تو برای اینکه به ایجایی که هستی برسی یه چیزی حدود بیست سال از زمان استفاده کردی ؟؟؟ چه طوری میتونی محتاجش نباشی.......(جا برای بحث در این مورد کمه..!)
۱۷- تو از دادگاه چی میدونی ؟؟؟ تو از رابین چی میدونی ؟؟؟ تو چه میدونی در پشت پرده چه اتفاقاتی افتاده و داره می افته ؟؟؟ تو  چه میدونی ...!؟
من خیلی خوشحالم که یک یاقیه جنگلی بیش نیستم ، خوشحالم که یک قاضی نیستم ، قاضی نیستم تا برای رندگی دیگران تصمیم بگیرم ، تصمیم بگیرم که، دیگران چه باشند و چگونه باشند ...!!!
۱۸- من نپرسیدم که  کشتت یا نه ؟ من چیز دیگه ای پرسیدم در مورد کسانی که منظور من رو فهمیده اند !
۱۹- من ، رابین هود ، بهش اجازه دادم . گر چه اون هم یاد گرفته که آزاد باشه و برای خیلی کارها نیاز به اجازه دیگران نیست ، خیلی چیز ها و خیلی کس ها جای خودشون نیستند !!! (چرا ؟؟؟)
۲۰- تو مگه خر گوش کوچولو رو میشناسی که میگی چه قدر دیگه مونده تا به رابین هود برسه ، در ضمن رابین هود یکی بیشتر نیست ! رابین هود خودشون  و خودمون هم نداره !!!
۲۱- یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه کـــــــــــــــــــــــم ؟؟؟ نه اصلا !!! این تصور تو و ...!
۲۲-....
۲۳- این ۲۳ هم هیچ فرقی با عدد های قبل یا بعد خودش نداره ، خوبه تو هم یه دلیل برای دوست داشتن عدد خودت پیدا کردی ؟!

(( این « همین ...! »  تریپ جدیدته ؟؟؟ ))


میبینم که نوشته های چرت من یک خواننده ی ثابت پیدا کرده (یه پایه ثابت) ، البته فک مبکنم اون من رو بشناسه ! ولی من هنوز مطمئن نیستم کیه ...؟؟؟ اسمی هم که استفاده کرده یه کم مشکوک میزنه ؟!
به هر حال چند نکته ی خیلی خیلی خوب تو نظرش بود که من واقعا اونها رو با اینکه باور داشتم و بهشون عمل میکردم ولی در این مورد خاص فراموششون کرده بودم،خیلی ازت متشکرم که بعضی چیز ها رو برای من یاد آوری کردی.
 
موفق باشن...، روزگار و یــــــــــــــــــــــــــــار و دیار به کامتون باد!!!

                                                                  =- رابین هود-=

با تاخیر!!!!

سلام به همه دوستان عزیزم.

 

اول از همه باید عید سعید غدیر تبریک بگم.

دوم باید تولد 40 چراغ تبریک بگم(هر چند می دونم دیر اما چی کار کنم تنبلم دیگه! )جودی عزیزم از من خواست این دفعه یک یادداشت بزارم که حرفای خودم باشه!آخه من چی کار کنم که قلمم مثل قلمهای جودی و رابین این قدر قشنگ نیست.

بابا شماها اینقدر قشنگ و جذاب نوشتین که من هر کارم بکنم (حتی اگه یک ماه تمام هم وقت بذارم )در مقابل یاداشتهای شما کوچیک و مسخره است.

آخه از چی بگم، از دوستیمون بگم(همتون گفتین خیلی قشنگم گفتین) منم می گم این 40 چراغ یک ساله شد علی رغم همه چیزایی که برامون پیش اومد،نمی گم همش باهم خندیدیم یا همش با هم گریه کردیم،اما همیشه باهم بودیم و قشنگی و شیرینی حتی گریه هامون (همه اینا) تو این بود که با هم بودیم، باهم در کنار هم.خیلی خاطرات داریم wowwwwww یادتونه دعواهارو،دوییدنا،خنده هامون،بحثامون،کم آوردناو......خیلی چیزای دیگه که این قدر برام(برامون) مقدسه که نباید مطرح بشه چون پاکیشو از دست میده و بهتر تو قلبم( قلبامون) بمونه و اجازه ندم(ندیم) کسی پاکی و صداقتشو ازم (ازمون) بگیره یا زیر سوال ببره!!!!!!

فقط می خوام بگم هر کدوم از ما خودش خواست که وارد این گروه بشه(حالا به هر دلیلی و بعضیمونم به خاطر دوستشون!) کسی، کسی رو مجبور نکرد الانم کسی، کسی رو مجبور به بودن نمیکنه. می خوام بگم ما خودمون این گروه رو به وجود آوردیم خودمون می تونیم حفظش کنیم یا نابودش کنیم!پس همه چیز دست خودمونه!خوب بقیه مطالبو که جودی خیلی قشنگ مطرح کرده.

می گن هیچ چیزی تو این دنیا پایدار نیست!هر چیزی یه روزی تموم میشه!اما در مورد دوستی هم اینو می شه گفت؟؟؟؟؟؟؟

آخر مطلبم هم یک جمله می نویسم که چند وقت پیش شنیدم خیلی برام جالب بود برای شماها هم می نویسم فقط یه خواهش:لطفا بگین برداشتتون از این جمله چیه؟چی رو می خواد بگه؟

 

<< آدما وقتی پیرمیشن نمی میرن،وقتی خسته می شن می میرن!>>

 

تا بعد......(آخی از کی بود اینو ننوشته بودم! )

 

حنا