حرف حساب...!!

سلام!!

40چراغ تولدت مبارک!!

آره این لوستر ما یکساله شد!! فک کنم منم دقیقا که نه، ولی تقریبا یک سال پیش اینجا یادداشت گذاشتم(با هزار تا ذوق و شوق)من که اصلابویی از احساس و ...نبردم  کلی ذوق داشتم حالا هم دارم اگه اینجا باشه ،وقتی 20 سال دیگه هم اینجا یادداشت بذارم بازم ذوق دارم چون من کسی نبودم که از دومین هفته ای که اینجا بنویسم بگم لوسترمون یک ساله هم نمی شه اگه بشه ...یا روز تولدش بجای تبریک...یا کسی نبودم که خیلی چیزا بنویسم ولی اینجا رو فراموش کنم بعد" بگم دوست داشتم بنویسم ولی...!!"من خواستم بنویسم نوشتم (دیر به دیر بود ولی می نوشتم!!)هیچ چیزم جلومو نگرفت !!راست میگه ما این لوسترو آویزونش کردیم با هم ولی هر کی با هدف خودش نه یک هدف ،ولی همه با هم بالاش می رفتیم و کسی پایه شو نگه نمی داشت ،چراغ هامونم می خریدیم حالا یکی لباسا و زندگیشو گذاشت چراغ خرید یکی اگه داشت می خرید اگه نداشت نه!!ولی یواش یواش اونایی که با دلیل خودشون چراغ می خریدن دیدن به هدفشون نمی رسن پس هزینشون الکیه پس دیگه چراغ نخریدن و لوستر موندو اون عده که لباساشونم داده بودن زندگیشونم داده بودن واسه همین لوستر و اون همراهاشون اونام همه سعی خودشونو واسه موندنش کردن ،غرورشونو شخصیتشون و... رم گذاشتن ولی چراغ های لوستر واسه عده ی کم اونا زیاد بود هر چی سعی کرد ولی نشد.......!حالا این لوستر نیمه جونه ولی هنوز هست کم نور شده ولی هست چون هنوز یه عده هستن که ارزش اونو بدونن و در ارزش هایی که واسش دادن درکش کنن لوستر کم نور هم یک ساله می شه نه!!! لوستر ما چراغ گرون نمی خواد که کسی رو می خواین واسش بیاره،لوستر ما پول نمی خواد وقتم به اندازه صرفش می شه،هر کسی هم نشون داده که هدفش چی بوده چرا بوده مونده یا نه ،آره یه عده تجربه خودشو کسب کرد ولی یه عده که این وسط همه چیزشونو گذاشتن چی؟اونا که مث بقیه چیزی بدست نیاوردن چی؟فک نمی کنید بقیه به اون عده مدیونن؟چرا، مدیونن ،ولی نه تنها نمی فهمن بلکه همه کسب کرده هاشونم انکار می کنن و نقض می کنن !!اگه یکی یه سری بدی به آدم بشناسونه واسه این نیست که روتین آدم عوض بشه واسه اینه که بدونی خارج از اینجا همه چی این جور نیست کسی نیست که مث همراهات ارزش راست گفتنا تو ،اعتماد کردناتو ،صمیمی شدناتو حتی حرف نزدناتو بدونن و بفهمن و درک کنن، بیرون از اینجا ،آره، همیشه بیان واقعبت بهترین راه حل نیست،برای هر کاری و هر چیزی و هر ... باید قبلش به جایی رسیده باشه و ....ولی یه جایی لازمه که آدم خودش باشه!لازمه ..!رابین تا خودش نخواسته باشه کسی نمی تونه تنهاش کنه اگه دیگه جان کوچولو نیست خرگوش کوچولو که هست نه؟رابین اگه عادل باشه خودشو تو اون دادگاه جای شاکی و شاهدها می ذاره واون موقع نتیجه می گیره نه؟رابین آنقدر مهربون هست که واسه حال قاضی سکوت کرده پس هیچ وقت خرگوش کوچولو و بقیه دوستاشو رها نمی کنه و تنهاشون نمی ذاره  نه؟ولی نمی دونم شاید.... آره اگه اسیر دست سرنوشتم(نه دادگاه نه...) که باشی بازم یه راه واسه رهایی هست اونم هیچ چیز جز زمان نیست!!

من از همراهی در برپایی این لوستر یه هدف داشتم از لحظه اول به هدفمم رسیدم و همین طور ادامش می دم تا کاملش کنم و می کنم دلمم نمی خواد کسی که دلش با لوستر نیست تو تعویض و... چراغاش از خودش مایه بذاره هیچ کسم کسی رو مجبور به کاری نکرده منم نمی خوام اینطوری هدفمو پیاده سازی کنم و نتیجه بگیرم،من این لوسترو دوستش دارم و خواهم داشت همراهامم هم!! اصلا هم شرمندش نیستم چون می دونم هنوز هستن کسایی که روشن نگهش می دارن و قدرشو می دونن و دوستش دارن!!می دونم همونی که باید بشه شده نه اون چیزی که ما می خواستیم!ما هم همون جوری نوشتیم که لیاقت خودمون بود نه اون!!

من هستم حتی اگه دیگه هیچ کس دیگه با هام نباشه !!می مونم حتی اگه کسی باهام نمونه !!همین .....!

                                                                                                جودی

نظرات 7 + ارسال نظر
کامیرا دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:50 ق.ظ http://bandarabbascity.tk

سلام. خوب لوستر یکساله ندیده بودیم که دیدیم ! وبلاگتون خیلی قشنگه . مخصوصا اینگه گروهی کار می‌کنید. در هر حال تولد ۴۰-چراغتون مبارک باشه. ایشالا صد سال زنده باشین و نورش سال به سال بیشتر بشه. خوشحا میشم به بچه‌های بندری هم سر بزنید.

ایمان دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:49 ق.ظ http://7day.blogsky.com

سلام
تولدتون مبارک همیشه پر نور باشید

رابین دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:39 ب.ظ

سلام
می خواستم نظر بدم ولی دیدم طولانی میشه ، یادداشت گذاشتم. (ببخشید که نوشتت اول نیست.)

یه پیشنهاد برای اینکه دوست دارم نوشتت قشنگ تر باشه!
نوشتت رو یه کم ویرایش کن تا قشنگ تر بشه ، (بعضی جاها اینتر لازم داره ، بعضی حاها پرانتز ، ویرگول و...)

موفق باشی ... ، روزگار و یار و دیار به کامت !!!

رابین سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:23 ق.ظ

سلام
تو که می خواستی لینک بفرستی باید همون صبح که یادداشت گذاشتی می فرستادی ، الان برای نوشته ی من تبلیغ کردی!!!
D:
موفق باشی ...، روزگار و یار و دیار به کامت ...!!!

رابین سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1383 ساعت 12:20 ب.ظ

آقا ، من یادداشتم رو بر داشتم ، شاید فردا شب دوباره بذارمش...!!!

حنا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1383 ساعت 08:07 ق.ظ

سلام جیگر!آفرین به تو جودی عزیز .یاداشتت حرف نداشت.
حرف دلمو زدی.اما همین اول بگم هدف من اون چیزی نبود که همتون حدس می زدید اما مهم نیست.این لوستر یه ساله شد حالا به هر شکلی.من از همون اولش بودم تا آخرشم باهاتم جودی جون.یادمون نره چه روزایی رو با هم داشتیم چه اتفاقاتی رو با هم پشت سر گذاشتیم چه دعواها چه خنده ها
پس من که حاضر نیستم به این راحتی از دستش بدم.آره حق کاملا با توست.بعضیا خیلی چیزا رو فراموش کردن.اما خود من از همتون به خاطر تمام لطفاتون ممنونم.مخصوصا تو جودی عزیز.
باهاتم جودی عزیز تا آخرین لحظه
بای

[ بدون نام ] سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 07:47 ب.ظ


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد