بیایید با هم
xها را در قدر مطلق فهم و شعور قرار دهیم و جذر بی لیاقتی را بگیریم تا به ما لیاقت را تسلیم کند و مشتق مرتبه دوم انسانیت را در حد عشقهاى خدایى ضرب کنیم و همگی را بر nسال عمر خودمان تقسیم کنیم.بیایید
xها را کنار هم بگذاریم و از گره دادن مجانب هاى قائم و افقى در هم فرشى ازتفاهم با گلهای معرفت و شناخت بسازیم و بیایید لگاریتم زندگى را در مبناى طراوت و شادابى یک صبح بهارى بگیریم و در انتگرال گیری عشق مواظب باشیم عاشق تابع اولیه دلمان را با خود نبرد که فراغ عاشق داستانیست کهن.و بیایید با هم به اسمان پر نجابت بیوستگى ها نگاه کنیم و به ان بیندیشیم اگر چشممان به
قرص نیمه ماه که شبیه نمودار sinxاست افتاد یادی هم از arc مهتاب کنیم و چه خوب است بدانیم شب تابع نمایی وقت صبح می شود که خورشید ان عدد نپر باشد و نپر تنها خورشیدی است که ما می توانیم با او از راه دل در تماس باشیم انقدر سوزان است که حتی نمی شود انرا به زبان اورد یا حتی وقتی می خواهیم در شعرهایمان از خورشید زندگیمان نام ببریم کافیست حرف لاتینEرا کوچک بنویسیم و شماره تماس عدد نپر ۱۲رقم دارد,پیش شماره اش روی شبنم گلهای شقایق وحشی حک شده .و هر کسی بخواهد که شهر ریاضیات را بدست اورد کافیست دامنه زندگانیش را بدست اورد
و جدول تغییر علامت زندگی اش را درباره استعداد و اندیشه محاسبه و رسم کند و زندگی حل معادله چند مجهولی است که مجهولاتش خود باید برای معلوم شدن تلاش کنند و لازم نیست یک مجهول پیدا شود تا بقیه نیز به تبع ان معلوم شوند, فرقی که دارد این است که در حل معادله زندگی مجهولات برای معلوم کردن یکدیگر سعی می کنند و ما باید بدانیم که: <<انسان موجودیست جایز الخطا و این دلیل بر ان نمی شود که ادمی در انتگرال گیری حقیقت زندگی اش دقت لازم را نداشته باشد.>>