-
از دست انتقاد های شما خوانندگان
شنبه 2 اسفندماه سال 1382 09:35
تا حالا کسایی رو که یک موقعیت یا مقام دارن و در آستانه از دست دادنش هستن دیدین. اینجور آدما همش سعی میکنن در اواخر از دست دادن مقامشون تا میتونن از موقعیت و پستی که دارن استفاده (شما بخون سوء استفاده) کنن. حالا حکایت من و قالبهای ۴۰ چراغ هم شده همین. چون میدونم دیگه تنها وب دیزاینر گروه نخواهم بود تا میتونم تو طراحی...
-
مراسم بزرگ داشت...
شنبه 2 اسفندماه سال 1382 01:36
سلام. مراسم بزرگ داشت پدر بزرگ عادل جون فردا و پس فردا ( شنبه و یکشنبه ) تو مسجد بلوار سازمان آب «روبروی روزنامه خراسان» صبح ۹-۱۱ عصر ۱۴-۱۶ برگذار میشه هر کی حال میکنه میتونه بیاد .( من و مارکو اونجاییم ) راستی کسایی که تو نوشته های قبل من (شروع دوباره ی من و تسلیت...) نظر دادن «از همشون ممنونم» جوابشون رو دادم برن...
-
تسلیت...
جمعه 1 اسفندماه سال 1382 09:58
سلام. عادل جون... فوت پدربزرگ پیر و مهربونت رو بهت تسلیت میگم. من و گروه رو در غم خودت شریک بدون . امید وارم همیشه شاد و موفق و سر بلند و همیشه « هوم ران زن » باشی. ما رو بی خبر نذار حتما در مراسمتون شرکت میکنیم. خدا حافظت باشه. ::: رابین هود :::
-
جک کده!
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1382 09:02
سلام دوستان عزیز: با مزه ترین جک های سال ۲۰۰۴ رو شنیدین؟ خوب اگه نشنیدین عیلی نداره، من براتون میگم: ۱. سن قانونی شرکت در انتخابات در ایران ۱۵ سال است. ۲. نمایندگان سابق مجلس شهر مشهد، همگی به اتفاق رد صلاحیت شدند. ...در شرایطی که دنیا و تمام کشورهای پیشرقته در مراحل مختلف تغییراتی در مصوبات سنین قانونی خود می دهند،...
-
شروع دوباره ی من
چهارشنبه 29 بهمنماه سال 1382 02:04
سلام سلام به تمام ... ها که همشون با هم فرق دارن، و سلام به ... ها که همشون مثل همند. ـــ خووووووب بعد از مدتی بلاک اسکای هم درست شد و من و گروه (۴۰ چراغ ) دوباره شروع می کنیم.فقط امید وارم که یادمون (یادم) نره که این وبلاگ رو چه طور، و چرا متولد کردیم. امید وارم که اون کارهایی رو که دوست داشتم انجام بدم، اگر بتونم...
-
همین که گفتم، چک و چونه هم نزنید!
سهشنبه 28 بهمنماه سال 1382 20:21
سلام به همه بر و بچه های باحال که فرق همه چی رو با همه چی میدونم، اگر هم نمی دونید اصلا ناراحت نشید چون کسایی که میدونن حتما بهتون میگن! اصلا حال یادداشت گذاشتن ندارم ولی یه چیز رو باید با خشونت کامل بگم: [با داد و فریاد....] هیچ کس از بر و بچه های ۴۰ چراغی و غیر ۴۰ چراغی حق ندارن تو انتخابات شرکت کنن! تو رو خدا شرکت...
-
افسانه ی زندگی
دوشنبه 27 بهمنماه سال 1382 23:50
سلام نمی دونم از کجا شروع کنم چی بگم و چی بنویسم.این مدتی که وبلاگ خراب بود نمی دونم بگم چه احساسی داشتم فقط می تونم بگم انگار گمشده ای داشتم. اما الان که می خوام چیزی بنویسم موندم در مورد چی بنویسم.نزدیکترین مناسبت ولنتاینه که برای کسائی خوبی که دل خوشی دارن و یا کسی رو دوست دارن یا کسی دوستشون داره؟!! این روزا( به...
-
بابا دیگه بی خیال شدم
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1382 16:30
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام یه مطلب کوتاه مینویسم و دیگه نوشتن در مورد عشق تعطیل (تا اطلاع ثانوی) تا جایی که عقل ناقص و دانش محدود من کمکم میکنه: هر عشق نیاز مند به نیازمند عشق مجازی محسوب میشه و عشق حقیقی فقط عشق نیازمند به بی نیاز...
-
شاید من اشتباه میکنم!...اما نه...اصلا نمیدونم
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1382 02:16
سلام آقا دم بریده - بابا من کی گفتم باحات حال نمیکنم؟! - قبول دارم اون طوری عاشق شدن جالب تره و به داستانهای عاشقانه شباهت بیشتری داره ولی اینقدر از این عشق های بی سرانجام دور و برم دیدم که دیگه حالم به هم میخوره... همشونم از صد تا فیلم تایتانیک، شوله، همسفر و... رمانتیک تر شروع شدن واقعا عشقی که به داغیه خورشید یا...
-
دوباره سلام....
شنبه 25 بهمنماه سال 1382 07:50
سلام به همه نمی دونم باید بگم دلم واسه کی٬چی یا کجا تنگ شده بود(ولی مهم اینه که دلم بد جوری تنگ شده بود ) این سه هفته گذشته روزهای خیلی خیلی بدی بود؛ فرض کنید تو یه مسیری در حرکتی در حالی که یه وزنه ۵۰۰ کیلویی رو حمل می کنی که بهش عادت کردی وتحملش واست آسون شده و اگه یه وزنه ۳۰۰ کیلویی بهش اضافه بشه بتونی تحمل...
-
سر گیجه
جمعه 24 بهمنماه سال 1382 09:06
سلام به همه دوستان و خوانندگان خوب [ساعت ۸:۳۵ صبح - من و رابین باید بریم پارک - از ساعت ۸:۵ تا چند دقیقه پیش مینوشتم ام publish نشد و همش پاک شد] وقتی اینقدر دندون شکن کامنت میذارین منم مجبورم پشت سر هم یادداشت بذارم. با عرض سلام خدمت دوست خوبم جودی میدونی اختلاف نظر انسانها یکی از عواملیه که در طول تاریخ باعث پیشرفت...
-
خدا می خواهد عاشق شویم
شنبه 18 بهمنماه سال 1382 00:58
عشق در تمامی جلوه ها و اشکال گوناگون خود بازتاب عشق فراگیر و کیهانی خداست، اما هنگامی که به صورت عشق انسانی ابراز می شود، دچار نقص و محدودیت می گردد. اینجاست که مادر نمی داند چرا به فرزندش عشق می ورزد و فرزند نمی داند چرا مادرش را دوست دارد. هیچ یک ار آنها درک نمی کنند این محبتی که در دل نسبت به یکدیگر دارند ار کجا...
-
تسلیت...
چهارشنبه 10 دیماه سال 1382 23:10
سلام به تمام مردم داغ دیده عجب رسمیه رسم زمونه قصه ی برگ و باد خزونه میرن آدمها از اونا فقط خاطره هاشون به جا میمونه ……………. چون ایندفه قسمت پاسخ به نظرات خیلی طولانی شد چیزی نمینویسم ، باشه دفعه بعد....
-
آش شوله قلم کار
سهشنبه 9 دیماه سال 1382 23:59
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا جودی واقعا ازت عذر میخوام، واقعا متاسفم راستش اصلا قصد توجیه کردن کارمو ندارم، ولی فکر میکنم اصلا متوجه...نشدی. ولی با همه این حرفها با تمام وجود از تو و بقیه دوستهای...
-
..............
سهشنبه 9 دیماه سال 1382 15:03
سلام امیدوارم همه تون خوب و خوش و شاد و خوشحال و سلامت و....باشید و هیچ بلایی سر مودمتون نیومده باشه و نیاد!!! چقدر باید بدبخت برگشته و نامرد باشی که مودمت تو کما باشه و بین مرگ و زندگی غوطه ور پاشی بری کافی نت که چی؟که می خوای یادداشت بذاری(می خوام نذاری!! )خوب البتتتته شما هم اگه بعضی ها از یک طرف قبول شدنت رو با...
-
یک راند دیگر مبارزه کن
سهشنبه 9 دیماه سال 1382 08:49
سلام. گاهی اوقات تو زندگی ما آدما لحظه هائی هستند که آدم فکر می کنه به آخر خط رسیده؛ نا امید و کلافست.به زمین و زمان فحش و ناسزا می گه و دلش می خواد خودشو از این زندگی رها کنه این لحظات برای خود من بارها پیش آمده .اما چند روز پیش مطلبی رو خوندم که منو به فکر فرو برد حالا این مطلبو براتون می نویسم؛شاید به شماها هم کمک...
-
بابا ناشناس!!!
یکشنبه 7 دیماه سال 1382 20:26
سلام به آقا کا... نه منظورم همون دم بریده بود. سلام داداش حالت خوبه، بابا چرا مثل دخترا قهر میکنی؟!!! هفتما: کی از انتقاد ناراحت شد، اصلا مگه ما مطلبی در مورد شما نوشتیم؟ ما فقط از این دلخور شدیم که کسی که با یکی از ما آشناست (ای بابا کی گفت جو... ) چرا با تریپه ناشناس میاد؟ ششما: بابا ما خودمون تو اگزوز تراکتور بزرگ...
-
به نام نوازنده قطعه هستی
شنبه 6 دیماه سال 1382 08:42
گل در برو می در کف و معشوق به کام است سلطان جهان هم به چنین روز غلام است گو شمع بیارید در این جمع که امشب در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است سلام!!! ببخشید ؛شرمنده ... که دیر یادداشت گذاشتم بد جوری گرفتار بودم: امیدوارم که نل رو بخشیده باشیدتبریک می گم این جمع دوستانه رو به شما دوستان عزیز و باشد که با هم و در کنار هم...
-
چی بگم
جمعه 5 دیماه سال 1382 21:50
اخبار سراسری شبکه ۱ داره گزارشی از زلزله شهر بم رو نشون میده، صحنه هایی که واقعا دردناکه... « خبرنگار: ...امروز در حالی که از خیابانهای شهر می گذشتم دختر بچه ای ۸ - ۹ ساله در حال گریه به من نزدیک شد و دست مرا گرفت و مرا به سمتی کشید، به سمتی که جنازه اعضای خانواده ۷ نفره او و پیکر مجروح مادرش قرار داشت... » ... واقعا...
-
مرداب جوان
جمعه 5 دیماه سال 1382 08:14
مستی بهانه کردم و چندان گریستم تا کس نداند آنـکه گرفتـار کیـستم رابرت و مری به قدری از هم نفرت داشتند که کار حتما به جدال و خونریزی ختم می شد. رابرت آرزوی کشتن مری در سفر را در سر می پروراند و مری هم به فکر دست و پا کردن عذابی همیشگی برای رابرت بود. در یادداشتی که رابرت بعد از شلیک گلوله به مری در کنار او پیدا کرده،...
-
واکسیناسیون
چهارشنبه 3 دیماه سال 1382 07:28
طرح واکسیناسیون تو دانشگاه ما هم اجرا شد. (ما واکسن زدیم شما چطور ،شما هم زدین ؟؟؟) اصلا هم درد نداشت شما هم برید بزنید . نزدین هم ، نزدین چون آدم یه بار به دنیا میاد و یه بار هم … خوب اینکه آدمها می تونن با واکسن بدنشون رو در مقابل بیماری و مرض حفظ کنن خیلی خوبه. ولی …،ولی آیا میشه… ، آیا میشه خود آدمها روهم واکسن...
-
خدا می داند
چهارشنبه 3 دیماه سال 1382 06:52
روح الهی ستمکار نیست. خدا می داند که ما را در دنیای لبریز از جهل و پریشانی قرار داده است و ما در رنج هستیم. او از کشمکش ها و تلاش های ما آگاه است. اما زمانی که انسان خود را گناهکار می پندارد، فقط بر ظلمت جهلش می افزاید. بهتر آن ست که آدمی با تکیه بر مهر مادرانه الهی به رفع خطا های خود بپردازد و پیوسته به یاد داشته...
-
به نام بانی مهر و محبت
سهشنبه 2 دیماه سال 1382 08:04
خسته شده بودم از همه چیز حتی از زندگی. تا این که برای اولین بار او را دیدم.حسی را درون خود احساس کردم اول این حسم را جدی نگرفتم چون من تا به ان روز به کسی اجازه نداده بودم وارد قلبم بشه و حتی فکر نمیکردم منم روزی کسی را دوست داشته باشم.اما اون با بقیه فرق میکرد.هر روز که میگذشت احساسم قویتر میشد. کم کم فهمیدم که دوسش...
-
زیبایی ستارگان به خاطر گلی است که دیده نمی شود......
دوشنبه 1 دیماه سال 1382 08:17
تو اگه گلی رو دوست بداری که در ستاره ای باشد چه شیرین هست که شب هنگام به آسمان نگاه کنی.همه ستاره ها به گل نشسته اند. وقتی شب به آسمان نگاه می کنی چون او در یکی از آن ستاره ها ساکن است و در یکی از اون ستاره ها می خندد آن وقت برای تو چنین خواهد بود که همه ستاره ها دارند می خندند. تو ستاره هایی خواهی داشت که خندیدن...
-
کدوم کار دنیا بر عکس نیست؟!
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1382 20:46
سلام به همه شما عزیزان که به منو دوستام سر میزنین. همه ما یه یادداشتی گذاشتیم و به اصطلاح چلچراغ رو افتتاح کردیم. البته نل هنوز یادداشی نذاشته ؛ با اینکه به خاطر این تاخیر خودمم بد جوری از دستش عصبانیم اما باید بگم که این چند روز بد جوری سرش شلوغ بوده، شما هم به بزرگیه خودتون ببخشیدش . ( البته این حرف ها رو اصلا به...
-
به نام او که گر حکم کند محکومیم
سهشنبه 25 آذرماه سال 1382 13:20
اگر نمی توانی شاهراه باشی کوره راهی باش اگر نمی توانی خورشید باشی ستاره باش بهترینی؛هر انچه هستی باش. منم تولد چهل چراغ را تبریک میگم .از دوستان خوبم :جودی به خاطر معرفی قشنگ ما و مارکو و رابین به خاطر توضیحاتشان ممنونم. تا بعد.... نویسنده: حنا
-
به تماشا سوگند و به آغاز کلام
سهشنبه 25 آذرماه سال 1382 10:02
به نام خداوندی که دوست را آفرید و محبت را در دل او برانگیخت . قبل از هر چی: اول سلام به همه ی دوستان اشنایان خوانندگان بینندگان و....دوم تولد (تولد میشه گفت)چلچراغ رو به خودمون و خودتون تبریک میگم(امیدوارم قدمش مبارک باشه ) معرفی: من جودی هستم همونطور که می دونید یکی از پنج نفری هستم که اینجا می نویسم(فعلا در این حد...
-
آینده...کی دیده، کی شنیده!!!
دوشنبه 24 آذرماه سال 1382 22:51
تا حالا سعی کردین از تجربه دیگران استفاده کنین؟ اگه اینطور بوده باید بدونین که آدم واقع بینی هستین. (یعنی از نظر من اینطوری هستین ) استفاده از تجربیات دیگران، مخصوصا آدمهایی که به انسان نزدیک هستن و آدم قبولشون داره خیلی خوب و مفیده. (مثل اینه که آدم داره سر روزگار کلاه میذاره! ) یعنی یه روش برای پیش بینی و انتخاب...
-
به نام کسی که فقط اونو دارم
یکشنبه 23 آذرماه سال 1382 09:55
این وبلاگ هم مثل خیلی لز وبلاگ های دیگه افتتاح شد ، یه مدتی کار می کنه ، و یه روزی هم کارش تموم میشه ( چون عمر تموم میشه ، چون همه چی تموم میشه ، همه چی غیر از چند چیز....) وچه سخت خواهد بود آن روز، روز جدایی از گروه ، برای من..... ... این چند صباح شاید رابین هود بتونه یه کارایی بکنه ، شاید هم نتونه شاید بتونه آدمهای...
-
چهل چراغ تولدت مبارک!
چهارشنبه 19 آذرماه سال 1382 15:50
اول حـــرف به نـــام ایـــزد که از او مهر و محبت خیزد ...خوب بالاخره این وبلاگ هم افتتاح شد، البته این یکی یه کمی با بقیه فرق داره این یه وبلاگ گروهیه که من و چند تا از دوستام از این به بعد درد دلامونو توش می نویسیم؛ منم از این به بعد چرت و پرت هایی که تو کتابا میخونم یا تو فیلمها میبینم(البته اگه ببینم ) و یا رو در و...