ضربان قلبم تند شده است
نفسم بالا نمی آید
چشمانم سیاهی می رود
امشب شب آخر است
احساس میکنم دیگر با تو نخواهم بود
دیگر کت و شلوار قشنگم را نمیتوانم بپوشم
دیگر نمیتوانم برای قناری ها دون بپاشم
دیگر نمیتوانم با تو غذایی بخورم
جام شرابم را به جام شرابت بزنم
دیگر نمی توانم بگویم دوستت دارم
دیگر نمیتوانم بگویم تو وجودم بودی، همه چیزم بودی
دیگر نمیتوانم رازهایم را برایت بگویم، درد دل کنم
احساس میکنم اگر چشمانم را روی هم بگذارم دیگر باز نخواهد شد
نمیخواهم تنهایت بگذارم
امشب دلم خیلی برایت تنگ شده
دوست داشتم کنارم بودی و سرم را روی پاهایت میگذاشتم
دوست داشتم در این لحظات آخر زندگیم، در آغوش تو باشم
دوست داشتم در نفس آخر بوی عطر تو را استشمام کنم
ولی حیف که کنارم نیستی
ولی حیف که نگاه آخرم به کاغذ است و نوشته هایم
ولی حیف که بوی جوهر قلمم آخرین بویی است که می کشم
ولی می دانم که پس از کشیدن نفس آخر
سرم را بر روی میز میگذارم نه آغوششش تو
عزیزم دوستت دا...
چوبین
رفتم.مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم مگو.مگو که چرا رفت ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز وساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود به یکباره راز ما
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر
میخواستم شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت به تلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم
فروغ فرخزاد
امیدوارم جوابت را گرفته باشی..............................
0-سلام
1-آخ آخ طفلکی بازم قسمت مهمشو نتونست کامل بگه!!!!!
2-چقدر بده تو این وقتا یادمون می یاد کجاییم و کی هستیم وکی رو…..
3-نویسنده رو که ننوشتی ولی من مطمئنم که مرد بوده…….
4-میدونم که الان خیلی خوش می گذره ولی جای مارم خالی کن…
سلام
امیدوارم هر جا که هستی بهت خوش بگذره!
متنت خیلی باحال بود. ایوووووووووووول.
ya loblo chi baa
موفق باشی ...، روزگار و یار و دیار به کامت باد!!!